بازخورد توصیفی در نظریه ی سازندهگرايي:بخش پنجم
بازخورد توصیفی در نظریه ی سازندهگرايي:بخش پنجم
يكي از بنيانگذاران نظريه سازندهگرايي «ژان پياژه» است. او براي تبيين تحول هوش در ارگانيزم شاخهاي به نام روانشناسي ژنتيك[1] را ابداع كرد. در روانشناسي ژنتيك تحول رواني فرد از نقطه نظر پديدآيي شكلي و كنشي مورد بررسي قرار ميگيرد و در آن به مبنا و تحول رفتارها توجه ميشود. به عبارت ديگر روانشناسي ژنتيك كوشش ميكند تا شيوة ساخت شناخت را دريابد و فرضياتي در بارة قوانين تحول ارايه دهد (منصور و دادستان، 1369). در روانشناسي ژنتيك بين يادگيري به معناي محدود و يادگيري به معناي وسيع تمايز وجود دارد. يادگيري به معناي محدود شامل يادگيريهايي است كه نتيجة آن براساس تجربه حاصل شده است. اين تعريف از يادگيري مورد تأييد تمام روانشناسان از رفتارنگري تا سازندهگرايي است. يادگيري به معناي وسيع از توحيد يافتگي و يكپارچگي يادگيريها به معناي محدود و فرايند تعادل جويي تشكيل ميشود. در روانشناسي ژنتيك يادگيري به معناي محدود را تابع يادگيري به معناي وسيع كه شامل قوانين تحول است قرار ميدهد
(منصور و دادستان، 1369). پياژه براي تبيين يادگيريهاي انساني خواه محدود خواه وسيع از مفاهيم روانبنه، درونسازي[2]، برونسازي[3] و خود نظم جويي سود ميجويد. روان بنه را ميتوان معادل با معيارها و استانداردها در علم سايبرنتيك در نظر گرفت ولي معناي آن فراتر از مفاهيم سايبرنتيك است.
«روان بنه به معناي رفتار يا طراز واكنش است كه قابليت تكرار، تعميم و سازش دارد. روانبنه طرح نحوهي كنش و واكنش ارگانيزم نسبت به محيط و تغييرات حاصل از آن است. درونسازي يك فرايند كنشي است كه به واقع ]محركهاي محيطي[ تغيير شكل ميدهد تا آن را مشابه يك روان بنه نمايد. درونسازي ادخال دادهها(محركها) در روانبنه است. شناسايي ]دادهها يا محركها[ حاصل درونسازي است. برونسازي فرايندي است كه روانبنههاي قبلي آدمي را تغيير ميدهد تا ]وي[ خود را با شرايط محيطي كه او را احاطه كرده است سازش دهد. خودنظم جويي فرايندي است كه به موجب آن از نخستين اعمال ابتدايي تا عمليات دروني شده در پديدآيي ساختهاي شناختي نقش مهمي ايفا ميكند. خودنظمجويي نه تنها ارگانيزم را در تصحيح رفتارها پس از اجرا بلكه در تصحيح پيشاپيش خطاها نيز ياري ميرساند (منصور و دادستان، 1369).»
ارگانيزم هميشه در موقعيتهاي يادگيري به دليل عدم تناسب دادهها (محركهاي بيروني) با روانبنهها يك عدم تعادل را تجربه ميكند. او براي برقراري تعادل تلاش ميكند از طريق فرايند نظمجويي فاصله بين عملكرد جاري با معيارها (روانبنهها) را شناسايي كرده و نسبت به تغيير روانبنه اقدام كند تا امكان برقراري تعادل با محيط و يا تعادل بين درونسازي و برونسازي فراهم گردد. در ديدگاه «پياژه» بازخوردهاي حاصل از خود نظمجوييهاي فردي نقش بسزايي را در رسيدن ارگانيزم به تعادل ايفا ميكنند. بدون اين بازخوردها ارگانيزم هرگز قادر به تغيير يا برونسازي روانبنهها نخواهد بود و از اينرو يادگيري در معناي محدود آن كه همان برونسازي است رخ نخواهد داد.
ادامه ی بحث در بخش ششم
منبع:
خوش خلق؛ایرج.راهنماي تهيه و ارايه بازخوردهاي توصيفي در كلاس درس انتشارات نشر جوان امروز .چاپ اول:1389
شماره تماس:09391151255
عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش هستم .به مدت ده سال مجری ارزشیابی ملی ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی بوده و هستم. در زمینه های سنجش تکوینی انگیزش درونی بازخورد های کیفی و خودسنجی و ساخت آزمون عملکردی کتاب اموزشی و مقاله های علمی فراوان دارم